کارآفرینی، مدیریت کسب و کار، مقالات رایگان، هوش کسب و کار
به چه دلایلی نباید کارآفرین شوید؟
اردیبهشت
همه ی ما در حال حاضر یا در زمان گذشته حداقل یک بار به فکر راه اندازی کسب و کار و کارآفرین شدن افتاده ایم. سوالی که در این بین از خودمان میپرسیم این است که آیا ما می توانیم کارآفرین شویم؟
کارآفرینان و افرادی که به دنبال راه اندازی کسب و کار خود هستند معمولا وقتی از خواب بیدار می‌شوند چند ایده ی جدید و ناب دارند. آن ها در طول روز مدام به فکر عملی کردن ایده هایشان هستند، به ایده‌هایشان علاقه مند می شوند.
راه اندازی یک کسب و کار قوی و کارآمد و کارآفرینی از رویای آنهاست، اما در مقابل افرادی هم هستند که تمایلی به راه اندازی کسب و کار ندارند.
در واقع هر کارآفرین باید نقاط ضعف و قدرت خود را بداند و در رابطه با اینکه چرا می خواهد کارآفرین شود با خودش صادق باشد. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که حتی اگر بهترین فرصت های کسب و کار برای هر کارآفرین پیش بیاید ولی اگر با دلایل اشتباه و غلطی همراه باشد، با درصد بسیار زیاد به موفقیت نخواهد رسید. انگیزه نقش بسیار مهمی را در راه اندازی یک کسب و کار و کارآفرینی ایفا می‌کند و اگر شما دلایل درستی برای راه اندازی آن نداشته باشید، در نهایت موفق نخواهید شد.
به چه دلایلی نباید کارآفرین شوید؟
در ادامه این مقاله به توضیح دلایلی که نباید کارآفرین شویم اشاره می کنیم. مواردی که عنوان می کنیم از دلایلی است که بهتر است به خاطر آن ها به سراغ کارآفرین شدن و راه اندازی کسب و کار نروید.
۱- اگر قصد ثروتمند شدن دارید.
کارآفرینانی که ثروتمند شده اند به دلیل علاقه شان به کاری است که انجام می دهند. علاقه به کار برای آنان از اصلی ترین موارد است و نسبت به بقیه موارد مثل ثروتمند شدن اولویت دارد. آن‌ها برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری مضایقه نمی کنند و اغلب مشکلات شخصی و ساعت کاری برای آن ها معنایی ندارد. و باید بگوییم که در این مسیر پول درآوردن هم اجتناب ناپذیر است.
۲- قصد دارید معروف شوید.
این حقیقت را به خاطر داشته باشید که نباید کسب و کاری را به دلیل پیدا کردن یک عنوان شغلی یا به خاطر معروف شدن آغاز کنید. حتی کسب و کارهایی که توجه های زیادی را به خود جلب کرده اند و بسیار مطرح شده اند نیز اگر خوب اجرا نشوند، رو به نابودی خواهند رفت.
۳- اگر از کارمندی خسته شده اید.
این واقعیت انکارناپذیری است که کار کارمندی بسیار خسته کننده است. اما باید بدانید که شروع کسب و کار هم دردسرهای خودش را دارد. مثلا مشتری دارید که پول شما را نمی‌دهد؟ شاید از کار سخت و طاقت‌فرسای کارمندی و گزارش دادن به دیگران خسته شده باشید، اما در کسب و کار خودتان اگر حواستان به تمام کارها نباشد و بر آن ها نظارت و کنترل نداشته باشید، از خودتان متنفر می شوید.
۴- می خواهید کمتر کار کنید.
اگر پیش خودتان فکر می کنید که با راه اندازی کسب و کار خودتان کمتر کار خواهید کرد در اشتباه بزرگی هستید. راه اندازی و رونق یک کسب و کار به مراتب کار و استرس بیشتری را در مقایسه با زمانی که فقط یک کارمند بودید، برای شما به همراه خواهد داشت.
۵- برای اثبات خودتان به دیگران به دنبال کارآفرینی هستید.
گاهی اوقات خوب است که به دیگران بفهمانید که در مورد شما اشتباه می‌کنند، چون این کار به شما کمی انگیزه هم می دهد. اما هرگز نباید برای اثبات خودتان و توانایی هایتان به آن ها یک کسب و کار راه بیاندازید.
۶- به دنبال درآمد دوم هستید.
باید بدانید راه اندازی یک کسب و کار در واقع به معنی هزینه دوم است تا درآمد دوم. پیشنهاد ما به شما این است که برای کسب درآمد بیشتر بهتر است به فکر یک شغل پاره وقت در همان شرکتی که هستید باشید تا راه انداختن یک کسب و کار.
۷- حرف‌های اغراق آمیز در مورد رونق کسب و کار دوستانتان را باور نکنید.
شما نباید تمام حرف‌های اغراق آمیز که در محافل اجتماعی رد و بدل می‌شوند را باور کنید. حتی دوستان خوب و بسیار نزدیک شما هم مایل نیستند در مورد سختی‌های کار و یا دوره های سختی که برای رسیدن به موفقیت سپری کرده اند، صحبت کنند.
۸- سعی نکنید به دنبال کسب و کار خانوادگی تان باشید.
ممکن است کارآفرینان خوب، استعداد ذاتی خاصی داشته باشند، اما مشخص نیست که این ویژگی ها و استعدادها به فرزندان آن ها منتقل شود. اگر علاقه و اشتیاق خود را در جای دیگری می بینید، سعی نکنید کسب و کار خانوداگی راه بیاندازید.
۹- تغییر جهان انگیزه اصلی شما است.
اینکه تغییر جهان انگیزه اصلی شما است قابل تحسین است اما این را باید بعد از ایجاد یک شرکت موفق بگویید. اگر تغییر جهان انگیزه اصلی شما است و پول برایتان مهم نیست، پس این کار را بکنید، بدون آن که اجازه دهید راه اندازی یک شرکت، روند حرکت شما را کند نماید.
۱۰- قصد انجام یک کار خاص را دارید.
شروع کسب وکار خودتان با این پیش‌بینی که وظیفه شغلی محدودتری خواهید داشت، یک منطق اشتباه است. حتی اگر کسب و کار شما یک کسب و کار خاص باشد باید مطمئن شوید که آیا از پس حسابداری، بازاریابی و یا مالیات برمی آیید یا خیر.
